محل تبلیغات شما



یک بلیط
باز یک حال عجیب
پر شده از رنگ حرم
رنگ یک اذن ورود
رنگ یک گنبد زرد
هر حیاطی یک حوض
پر ز آب کوثر
و وضو بر لب حوض
باز هم اذن ورود
یک قدم تا مقصود
در همین حین میان رویا
ناگهان بغض مرا می گیرد
گویی انگار مشرف شده ام
به خودم می آیم
يك روزی به سفر هست هنوز.

یا امام رضا آمدم تا برايت بگويم رازهاى بزرگ دلم را بر ضريحت دخيلى ببندم تا كنى چاره اى مشكلم را آمدم با دلى تنگ و خسته تا به پاى ضريحت بميرم يا كه اى ضامن آهو از تو حاجتم را اجابت بگيرم
 حس خوبيه وقتي از راه خيلي دور زائرش ميشي يا امام رضا اومدم در خونه ات حاجتم رو ازت گدايي كنم تو رو به جوادت قسم دست خالي برم نگردون

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها